www.tm-poem.blogfa.com

ساخت وبلاگ

خانه ای می کشم روی کاغذ. به مثلث سقفش نگاه می کنم. دود می دهد بیرون. گرم می شوم از فکر پنجره هایش. کاغذ را تا می کنم و توی جیبم می گذارم.
از کوچه ی قدیمی محل مان رد می شوم.
از شهر مان
از زمین
و زمان.

www.tm-poem.blogfa.com...
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 1 تاريخ : چهارشنبه 21 دی 1401 ساعت: 1:35

طفلی به نام شادی که گم شده بود،  حالا بزرگ شده. خانم شده است برای خودش. ابروهایش را خلوت می کند. به گونه هایش سایه روشن می زند و خرامان خرامان عطرش را  در هوا پخش می کند. شادی دور می شود از خانه ی ما. www.tm-poem.blogfa.com...ادامه مطلب
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 21 اسفند 1397 ساعت: 12:48

جاده اي هست در فصل بهار به چه قشنگي. از همان هايي كه دوست داري راننده ترمز كند و بپري روي سقف ماشين و تند تند عكسش را بگيري. آهنگي هم پخش مي شود كه بايد شيشه را بكشي پايين دست هايت را به حالت پرواز ببري بيرون. فقط يك چيزي هست كه نيست. من. فكر اين جاده در من هست كه هنوز نرفتمش. فصلش هم هست. پاي رفتنش هم. اما خودم كه بايد باشم، حالا نشسته يك گوشه و فكر مي كند. به اينكه وقتش كي مي رسد. بهار تو بيشتر بمان شايد بعد از شكوفه دادنم برسم

نوشته شده توسط ملیکا  | لینک ثابت |

www.tm-poem.blogfa.com...
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 30 تاريخ : يکشنبه 19 آذر 1396 ساعت: 18:55

آن کوله پشتی جادویی را از اعماق کمد اتاق بیرون کشید. همین. قصه تمام شد.بقیه اش مهم نبود دیگر. یار و کار و بارش را در کوله جا داد. عینک آفتابی اش را روی کلاه حصیری اش تنظیم کرد و به سمت پله ها رفت. این بهترین داستان ممکن بود.هم رفتن داشت. هم یار.در ضمن هر چیز دیگری کنار بارهای کوله ات جا می شود. مثلا آن دوربین لعنتی که همه جا با خودش می برد. آن شال گردن قرمز ماجرا ساز. دستگاه پخش موسیقی؟ چرا که نه!- دلتنگی هم جا می شود ؟عینکش افتاد روی زمین. سرش را برگرداند. فرقی نمی کرد کسی که آن گوشه ی اتاق به پنجره تکیه داده بود، چه کسی بود.هر که بود، داشت حرف حساب می زد. کوله اش را جابجا کرد.دلش از همین الا www.tm-poem.blogfa.com...ادامه مطلب
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : رفتن,برگشتن, نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 26 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 0:33

-تق تق تق
+کیه
-پدر ِعاشقی هستم
+همونکه می گن بسوزه ؟!
-نگو شما. دلت میاد؟
+دلم می خواد که دلم بیاد
-ینی برم؟
+آخه پدر جان. تو هیچ وقت نیومدی. که الان می گی برم
-ندیدی
+نبودی که ببینیم
-نخواستی که ببینی
+برو .
-تق تق تق
#م_تی_جی
نوشته شده توسط ملیکا  | لینک ثابت |
www.tm-poem.blogfa.com...
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 35 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 2:00

هر دختری باید یک پیراهن قرمز پر چین درست و حسابی داشته باشد تا برای مردش دلبری کند. یکی از گوشه ی مغزم پرسید که "کدام مرد دقیقا؟" من البته نشنیدم چه گفت و داشتم به این  فکر می کردم که دستش را بگیرد دور بازوی مردش و کنار یک قلعه ساحلی از صخره ها پایین بروند. موهای خودم آنقدر بلند نیست که از دور دو زو www.tm-poem.blogfa.com...ادامه مطلب
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 26 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 2:00

ما از آن دسته از کلمه هایی بودیم که با نظم و قافیه موذب می شدیم. ترجیحمان از آن داستان های شوخ و شنگ عاشقانه بود. اما ! سر از متن اخبار روزنامه در آوردیم. در واقع ما اتفاق های مهم سیاسی و اقتصادی شده بودیم. از شما چه پنهان، دلمان لک می زد برای لالایی های معشوقمان ولی انقدر شسته و رُفته نوشته می شدیم www.tm-poem.blogfa.com...ادامه مطلب
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 2:00

می دانم آن بیرون جنگ است.تلویزیون موقع ناهار که می شود مدام صدایش را در می آورد. و من می بینم که خون قرمز جنگ درست هم رنگ ناخن های معشوقه ای است که تو را در خفا می بوسد. حق انتخاب نداشتیم. یکی درگیر موشک شد و یکی درگیر تو. لباس رزمی های قدیمی پدر را از گنجه در می آورم . آن بیرون دارند می کشند یا می www.tm-poem.blogfa.com...ادامه مطلب
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 41 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 2:00

مراقب چیزهایی از خودت که سهم دیگری هم هست، باش. حواست را می گویم. پرت که می شود، سمت من باشد، نه غریبه ای که قصد بردنت را کرده. اصلا می دانی که، همه چیز از حواس پرتی شروع می شود. کم کم یادت می رود که جمله های دوستت دارمی که حواله ام می کردی را من جمع می کردم، زیاد که می شد، می فرستادم سمت باورهایم. بعد بدون اینکه متوجه باشم، در آنجا تبدیل می شد به یارینگی! محصول جدیدیست. تا امروز خبرش را هم نداشتم. یارینگی ام را با حواس پرتی های تو ساختم اما دارد می افتد روی زمین. آخر می گویند این معشوقه های ریز و درشت دیگر حواس برای آدم نمی گذارند. یک بار حواس خودم را هم پرت کردند. خلاصه اینکه جمله های دوستت دارمی که حواله ام کردی افتاده روی زمین. خیلی مراقبم که پا رویشان نگذارم. ولی صدای خش خششان می آید. چه شد؟ خودم هم نفهمیدم. یارینگی قرار بود قشنگ ترین اتفاق حواس باشد، نه سخت ترینش. www.tm-poem.blogfa.com...ادامه مطلب
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 7 دی 1395 ساعت: 14:35

تو

پشت ماشین

و من 

پشت ویترین 

لیلی های پاشنه دار

مجنون های دودی

با قلب های دست خالی.

سرگرم همند.

 

www.tm-poem.blogfa.com...
ما را در سایت www.tm-poem.blogfa.com دنبال می کنید

برچسب : وضعیت هوا,وضعیت آب و هوا,وضعیت سفید,وضعیت هوای تهران,وضعیت ایران در المپیک,وضعیت حلب,وضعیت ترافیک تهران,وضعیت آخر,وضعیت ترکیه,وضعیت جاده هراز, نویسنده : 6tm-poem3 بازدید : 22 تاريخ : شنبه 15 آبان 1395 ساعت: 8:51